نقد فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده : فیلمی جذاب و هیجان انگیز و دنباله ای لایق تماشا
به گزارش میم ست و در تازه ترین اخبار فیلم و سینمای هالیوود ، امروز به نقد و بررسی فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده (Jurassic World: Fallen Kingdom) می پردازیم. فیلمی به کارگردانی خوان آنتونیو بایونا (J. A. Bayona) و نویسندگی کالین ترورو (Colin Trevorrow) و درک کونولی (Derek Connolly) که با بودجه ای 170 میلیون دلاری توانست به فروش فوق العاده ای بالغ بر 1 میلیارد و 300 میلیون دلار دست یابد. این فیلم در تاریخ 22 ژوئن 2018 مصادف با یکم تیرماه 1397 اکران خود را در سینماها آغاز کرد. در ادامه با نقد و بررسی فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده با میم ست همراه باشید.
فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده نه تنها فیلم بدی نیست، بلکه میتوانیم آن را به عنوان یک دنبالهی لایق تماشا معرفی کنیم!
همیشه هنگام تعیین بزرگترین نقاط ضعف فیلمهایی که حکم دنبالهای پرخرج بر یک سریِ سینمایی موفق را دارند، یکی از کلیشهایترین اشکالات مورد اشاره، استفادهی فیلمساز از کلیشههای فیلمهای قبلی است. مسئلهای که البته ابدا بیدلیل هم با آن مواجه نیستیم و از آنجایی که غالب دنبالههای هالیوودی، همواره تنها و تنها سعی به روایت دوبارهی اتفاقات قسمت قبلی با شیوههای جدید دارند، برخورد مداوم مخاطبان با آن و نارضایتی خیلی از تماشاگران به خاطر دیدنش، منطقی به نظر میرسد. به همین سبب، نخستین لحظهای که متوجه شدم فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، نه تنها فیلم بدی نیست بلکه باید به عنوان یک دنبالهی لایق تماشا معرفی شود، همان جایی بود که فهمیدم جی. ای بایونا ، اصلا و ابدا هدفش ریمستر کردن یکی از داستان های سه گانه ی «پارک ژوراسیک» یا فیلم اول مجموعهی «دنیای ژوراسیک» نیست و به عنوان کارگردان، حداقل قصد تصویر کردن داستان شنیدنی و نسبتا تازهای را داشته است. قصهای که در آن چه از نظر کارگردانی و فیلم برداری و چه از نظر روایت و شخصیت پردازی ، فارغ از خوب یا بد بودن کیفیت محصولات ، با چیزهایی پرشده از تازگی و متفاوت با قبل رو به رو هستیم و یقینا ، این خودش پیشرفت قابل قبولی است. داستان فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، به چند ماه بعد از حوادث فیلم اول میپردازد که در آن اوئن و کلیر از یکدیگر فاصله گرفته اند و هر کدام مشغول شکل دادن به دنیای خودشان هستند. اوئن، حالا دیگر به سبک رفتارهایی که از او انتظار داریم، مشغول ساختن خانهای چوبی در دل طبیعت است و کلیر هم با ساخت کمپینی به خصوص، میخواهد از جان آخرین و جدیدترین دایناسورهای حاضر روی زمین، محافظت کند. چرا؟ چون با نابود شدن پارک بزرگ «دنیای ژوراسیک» در انتهای فیلم اول ، حالا همه ی دایناسور ها درون یک جزیره ی مشخص زندگی می کنند. چیزی که هم به مذاق همه ی مردم جهان که از آنها می ترسند خوش می آید و هم زیستشناسان و دانشمندان دیگر را راضی نگه میدارد. اما به سبب فوران دوبارهی آتشفشان بزرگ جزیرهی مورد نظر که اصلا کسی فکر نمیکرد دوباره فعالیتش را آغاز کند، حالا جان همهی دایناسورها به خطر افتاده است و در صورت عدم خارج شدنشان از جزیره، تکتک آنها وسط گدازههای آتشفشانی خواهند مرد و جهان برای بار دوم، با انقراض بزرگترین ساکنانش مواجه میشود. یک ایدهی داستانی قابل قبول که کاری میکند بالاخره پس از مدتها، مجموعه «ژوراسیک»، داستانی نه دربارهی سرکش شدن ناگهانی دایناسورها و تلاش انسانها برای فرار از دستشان، که قصهای دربارهی تلاش آدمها برای نجات دادن آنها باشد. قصهای که در آن قهرمانان و حتی آنتاگونیست های قصه ، خودشان با پای خودشان به قلمروی در حال نابودی این موجودات میروند و برای بیرون کشیدن شان از مخمصه ، نقشه می چینند و تلاش می کنند. به همین دلیل، فضاسازیهای فیلم خیلی سریع از همان دقایق ابتدایی وجه تمایزشان با آثار قبلی مجموعه را به رخ میکشند و نتیجهاش هم چیزی نیست جز آن که لابهلای همان پردهی نخست فیلمنامه، انتظارات مخاطب از فیلم نیز دچار تغییرات مشخصی می شود. ادامه ی مسیر پرداخت به چنین ایده ای هم که چیزی نیست جز آفرینش موقعیت های جدید که در عین قابل پیش بینی بودن پایان شان ، مواجهه با آن ها حس تکرار مکررات را به ذهن تماشاگر انتقال نمی دهد. اما فارغ از طرح داستانی و پیرنگ هایی که حس تازه بودن شان را لمس می کنیم ، روایت فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده از جهات گوناگونی لیاقت بررسی شدن دارد. یکی از نکات مثبت روایت آن است که در درون تنگنا قرار دادنِ شخصیتهای مثبت، توانایی انکارناپذیری دارد و با آن که مشخصا در ساختهای چون فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، نمی شود و نباید انتظار مرگ کاراکتر مهمی را داشت، فیلم آنقدر پروتاگونیست ها یش را در موقعیتهای بغرنج و گرفتارکننده به دام میاندازد که جستوجوی مخاطب به دنبال راهی برای نجات پیدا کردنشان از هر مخمصه، تبدیل به قسمتی از سرگرمیهای وی بشود. در عین حال، روایت دو پیرنگ موازی تا میانههای ماجرا و بعد پیوند دادن این دو داستان که حتی در لوکیشنهای کاملا متفاوتی نمایش داده شدهاند، باعث میشود که فیلم بتواند به مخاطب دلیلی برای تماشای تایم بلند خود بدهد و انصافا هرگز با مسئلهی خستهکننده بودن، دستوپنجه نرم نکند.بیشتر بخوانید : نقد فیلم مندی (Mandy): جدیدترین فیلم نیکولاس کیج دارای فرم هنری ایده آل اما با محتوای حقیقی کم ارزش!
بدون شک قسمت به قسمت این فیلم با برداشت از آثار بزرگ و کوچک دیگر و ترکیب آنها خلق شده است و البته که می شود نود درصد توئیست های داستانی اش را به سادگی هر چه تمام تر پیش بینی کرد و باز هم البته که چنین اشکالاتی فاصلهی یک اثر سینمایی با ایده آل یا فوق العاده را به شدت کاهش میدهند.
ولی واقعیت آن است که فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، اصلا قرار نیست فیلمی ایده آل یا فوق العاده باشد. چنین اثری ساخته میشود که تماشایش کنید، دو ساعت و چند دقیقه سرگرم بشوید، احساس نکنید که حوصله تان دارد سر می رود یا شاهد قصه ای بدون تازگی هستید و از همه مهم تر ، با تعلیق های کوچک و راضیکننده اش به هیجان برسید و از تکتک عناصر سینماییاش به اندازهی کافی لذت ببرید. ساختهی جی. ای بایونا هم تکتک اینها را دارد و در زیرژانر خودش، همین یعنی فیلم واقعا خوبی است.
فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده به هیچ عنوان تعلیق بلندمدت و درگیرکنندهای ارائه نمیدهد؛ چرا که آنتاگونیستهایش آنقدر کمارزش جلوه میکنند که همواره مطمئن به شکست خوردنشان به سادهترین اشکال ممکن هستیم
فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، کاراکترهایی مشابه با اکثر بلاک باستر های دیگر هالیوود در چند سال اخیر را ارائه کرده است که اصولا در مواجهه با آنها، بازیگر نسبت به تعاریف تکخطی نوشتهشده برای شخصیت، ارزش و اهمیت بیشتری را یدک میکشد. چون اینجا هم صرفا آدمهایی قابل پیشبینی را داریم که درون یک خط ثابت شخصیتی حرکت میکنند و با محدود شدن به تعاریفشان و اجرای دو یا سه اکت داستانی نسبتا متضاد با آن تعاریف، سعی به جذب مخاطب دارند. اما انتخاب بازیگران درست برای تمامی نقشها و درخشش کریس پرت در قامت اوئن به عنوان یکی از قهرمانان اصلی داستان، باعث میشود که این عیب و ضعف بزرگ نه حذف که از مقابل چشم مخاطبان عام، پنهان بشود و توجه آنها، بیشتر به سمت و سوی شوخیها و لحظات جالب شکلگرفته مابین ستارههای فیلم، انعطاف پیدا کند. هم چنین پخش کردن درستحسابی عناصر قهرمانی در بین اکثر شخصیتهای خوب داستان، باعث میشود آنچنان دلیلی برای متمرکز شدن روی اشکالات یکی از آنها نداشته باشیم و سرگرمی را در دنبال کردن فعالیت گستردهی کل گروه برای دستیابی به هدف مورد نظرشان، بیابیم. تا جایی که حتی اوئن هم دیگر اینجا مثل فیلم اول قهرمان تمام و کمال داستان که همگان با کمک او نجات پیدا میکنند نیست و بعد از فکر کردن به محتوای فیلم، متوجه میشویم که در آن برای رسیدن به پایان مورد نظر، با کنشهای مهمی از سوی هر پنج قهرمان داستان، روبهرو شدهایم.بیشتر بخوانید : نقد فیلم آسمان خراش با بازی دواین جانسون
البته متاسفانه اوضاع دربارهی شخصیتهای منفی فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ابدا این گونه نیست و آنها بی ارزش ترین و حوصله سربرترین کاراکتر هایی هستند که میتوانیم در چنین فیلمی ببینیم. تا آن جا که حتی هرگز کوچک ترین خطری از سوی آنها احساس نمیشود و آن قدر بیخاصیت جلوه می کنند که مطمئن به شکست خوردنشان به سادهترین اشکال ممکن هستیم. افزون بر اینها، فیلم به معنی واقعی کلمه، تعلیق بزرگ و طولانی مدتی را ارائه نمی دهد و تمپوی تزریقشده به مخاطب ، تنها در سکانس هایی فاصله دار از یکدیگر که شخصیت ها را در مقابل دایناسورها میگذارند، ظاهر می شود.
رنگشناسی حسابشدهی کارگردان در شاتهایی همچون لحظهی نشستن مِیزی با هودی قرمزرنگ در محیط سرتاسر سرد و پرشده از رنگ آبی، تصویرسازی مناسبی را برای فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده به ارمغان آورده است
تعدد لوکیشنهای فیلم یا به عبارت بهتر روایت داستان در مکان هایی کاملا متفاوت از یکدیگر، باعث شده است که تجربهی بصری فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده ، تبدیل به چیزی قابل ستایش شود و جذابیت انکارناپذیر جلوههای ویژهی به کار گرفتهشده در خلق اثر نیز بدون شک روی موفقیت آن تاثیر به سزایی داشته است. تنها مشکل حاضر در جلوه های ویژه به فیزیک ضعیف اشیا مرتبط میشود که مثلا در هنگام برخورد یک دایناسور با سطحی فلزی و شکسته شدن آن، کیفیتی بیش از اندازه فانتزی و شبیه به انیمیشنهای نهچندان ردهبالا را تحویل تماشاگران میدهد. رنگشناسی حسابشدهی کارگردان در شاتهایی همچون لحظهی نشستن مِیزی با هودی قرمزرنگ در محیط سرتاسر سرد و پرشده از رنگ آبی و استفاده از عناصر تصویری معنیشده برای مخاطب امروز، تصویرسازی مناسبی را برای فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده به ارمغان آورده اند. طوری که مثلا در حرکت رو به عقب یک کودک، آرامآرام تکان خوردن دوربین در کنار او باعث افزایش احساس نگرانی مخاطب برای وی می شود و ناگهان کارگردان با کات زدن به اکستریم کلوزآپی از کفش های وی ، ما را متوجهِ خط قرمزرنگی که مشخصا دخترک نباید از آن عقب تر برود و حالا در حال پشت سر گذاشتنش است ، میکند.بیشتر بخوانید : نقد فیلم هشت یار اوشن (Ocean’s 8): دنباله ای اشکال دار در عین حال لایق تماشا، دوست داشتنی و جذاب!
ساختهی جی. ای بایونا، از نظر داستانگویی تصویری، شدیدا تهی جلوه می کند و در واقع فیلم نامه در کنار اجرای بازیگران ، تنها عنصر راوی قصه در آن به حساب میآید. به همین سبب، درخشش بازیگران در حد و اندازهی چنین فیلمی، کاملا به چشم می آید و مثلا زمانی که ایزابلا سِرمون موقع مواجهه با یک هیولا در کنار تختش چهرهای ترکیبشده از هیجان و ترس را ارائه میکند، تمام حس و حالهای مرکزی فیلم هم به مخاطب منتقل میشود.
ستاره ی اصلی فیلم هم که بدون شک کریس پرت خودمان است. کسی که هر روز بیشتر از قبل نشان میدهد که جذابیت درونی اش و قدرتی که در ترکیب کردن رفتار های جدی با شوخی های ساده ی حاضر در کاراکتر هایش دارد، محدود به فیلمی خاص نیستند و همواره در بازیگریهایش به چشم میخورند.
فارغ از همهی اینها، مخلوط شدن تفکرات مثبت و منفی حتی نسبت به چیزی مانند نجات جان دایناسورها در دنیای فیلم و پایانبندی قابل قبولی که به معنی واقعی کلمه با محوریت احساسات پیش می رود و مجموعه ی «ژوراسیک» را به مرحلهی تازهای میرساند، باعث میشوند که با اطمینان بگوییم که دوستداران فیلمهای قبلی مجموعه مورد بحث، هم آن را دوست خواهند داشت و هم پس از مدتها، واقعا برای دیدن قسمت بعدیاش هیجان زده میشوند. البته اگر شخصی به دنبال بلاک باستر های هنرمندانه و خاص که به ورای سینمای سرگرمکننده قدم میگذارند باشد، قطعا فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده نیز مثل خیلی از فیلم های دیگر سال ، برایش خواب آور و کم ارزش جلوه خواهد کرد.
منبع: زومجی
نظر شما در مورد فیلم دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده چیست ؟
نظرات ارزشمند خود را در پایین مطلب با ما و دیگر علاقه مندان به اشتراک بگذارید. برای مشاهده عکس ها و پوسترها در اندازه واقعی روی آنها کلیک کنید.مطالب مشابه
دکتر فوق تخصص ارتوپد خوب در مشهد
تماشای فیلم فارست گامپ ، فیلم دیوانه از قفس پرید و فیلم ارباب حلقه های 3
واکنش ستارگان سریال Friends به درگذشت «جیمز مایکل تایلر»
فیلمبرداری وسترن Rust تا «انجام کامل تحقیقات» آغاز نخواهد شد
جیمز مایکل تایلر بازیگر نقش گانتر «سریال فرندز» درگذشت
«شادروان» جلوی دوربین رفت/ روایتی از یک خانواده حاشیهنشین
تبلیغ 1
تبلیغ 2
تبلیغ 3
تبلیغ 4
دیدگاه ها
دیدگاهی پیدا نشد! اولین نفری باشید که در این نوشته نظر می دهید.