به گزارش میم ست در جدیدترین نقد و بررسی فیلم سینمای هالیوود نقدی در مورد فیلم لیدی برد (Lady Bird) به کارگردانی گرتا گرویگ (Greta Gerwig) را بررسی می کنیم.
درباره لیدی برد گرتا گرويگ: لیدی برد اثر گرتا گرويگ برآمده از منش تازهاي است كه فرهنگِ روشنفكرانه آمريكايي در سالهاي اخير در نمايش متفاوت دخترانگي از خود بروز داده. تلفيقي از معصوميتِ تغزلي «فرنسس ها» نوا بامبك با خودآگاهي وحشي سريال «گرلز» لنا دانهام. بازتاب شكلي برونگرايانه از فاعليت و احساساتِ برانگيخته دخترانه در آمريكاي معاصر. اما اولين فيلم گرويگ نه به اندازه «فرنسس ها» متواضع است و از جدي گرفتن خود طفره ميرود و نه به اندازه «گرلز» باهوش و متهور كه افسارگسيخته هر هنجار و محدوديت مرتبط با قراردادهاي زيست دخترانه را ويران كرده و از نو بنا سازد.
لیدی برد با وجود اسلوب نامتعارف در روايت بواسطه تدوين خلاقانه، كانون تماتيكاش بيش از حد آشنا و قراردادي است و فقدان يك ويژگي منحصربفرد در استتيك و يك ايده برآشوبنده در ديدگاه اخلاقي آن را بدل به اثري قابل پيشبيني كرده. گرويگ ناتوان در نمايش زن آزادخواهيِ تازه و روزآمد و گستاخ، از همان الگو و مولفههاي مرسوم فيلمهاي تينايجري و «كامينگ آو ايج/در آستانه بلوغ» سينماي آمريكا طي سه دهه اخير تبعيت ميكند و با گرفتن ژستي حق به جانب، سعي در متفاوتنمايي دارد.
اما او فاقد دانش و پشتوانه نظري بامبك در نگاه به تاريخ سينما است و به همين خاطر در برقراري نسبت بينامتني متناسب با استتيكاش عاجز ميماند. از طرف ديگر كمبود يك ديدگاه روشنفكرانه واقعي در نگاه به مناسبات زيستي، سبب شده كه اشاراتِ لیدی برد به جامعه آمريكا در ابتداي قرن بيست و يكم، در تناقض با ادعاي دموكراتمنش فيلم و بر مبناي باطن ايدئولوژيكاش، قراردادي و كهنه و واداده در برابر مذهب و اخلاقيات سنتي جلوه كند. برخلاف «فرنسس ها» كه به نامهاي عاشقانه به تاريخ سينما (موج نوي سينماي فرانسه) ميمانست و متضاد با ديدگاه نبوغآميز لنا دانهام در دو فصل اول «گرلز» كه مرزهاي آزاديخواهي دخترانه/زنانه را به قيمت بدنامي شخصي، جابجا ميكرد.
لیدی برد يك فيلم معمولي و بيخطر و بيش از حد ستايش شده است كه اتفاقا از منظري روستاييوار به مناسبات زيست دختران در روزگار معاصر ميپردازد و بياعتنا به ترسيم پيچيدگيهاي عاطفي و عقدههاي دروني دخترانه، همان انگارههاي جا افتاده در سينماي كلاسيك دهه سي آمريكا، در نگاه يك حاشيهنشين به مناسبات زيستي در شهرهاي كوچك و تمايل به كوچ به شهرهاي بزرگ براي ماجراجويي بيشتر و زندگي بهتر را بازتاب ميدهد. در ناخودآگاه شبيه به نسخه دخترانه/زنانه فيلمهاي مردانه فرانك كاپرا كه برخلاف فرم روايي مدرنش، در تماتيك براي دوران فعلي، قديمي و محافظهكار بنظر ميرسد.
مطالب مشابه
جودی کومر یکی از گزینههای بازی در فیلم Furiosa است
نقد و بررسی قسمت ششم و پایانی سریال بازی تاج و تخت
حضور بتمن در پوستر جدید دو قسمت پایانی سریال گاتهام
اولین تصاویر رسمی از سریال «دیدن» با بازی جیسون موموآ منتشر شد!
گزارش باکس آفیس 4 شهریور: پولدار های آسیایی صدر جدول را ول نمی کنند
تمدید سریال شنل و خنجر برای فصل دوم / ماجراجویی های دو ابر قهرمان جوان ادامه دارد!
تبلیغ 1
تبلیغ 2
تبلیغ 3
تبلیغ 4
دیدگاه ها
دیدگاهی پیدا نشد! اولین نفری باشید که در این نوشته نظر می دهید.