دلایل موفقیت و محبوبیت استودیوهای مارول: قسمت سوم

ساختار مدیریتی استودیوهای مارول

به گزارش میم ست در جدیدترین نقد و بررسی های سینمای هالیوود هنگامی که مارول اینترپرایزس (Marvel Enterprises) با توی بیز (ToyBiz) در سال 1998 ادغام شدند، مارول اینترتینمنت (Marvel Entertainments) به وجود آمد. همانطور که در قسمت های اول و دوم گفته شد، آیک پرلماتر (Ike Perlmutter) همچنان رئیس این شرکت است و استن لی (Stan Lee) نیز زئیس بازنشسته بخش کمیک های مارول (Marvel Comics) است. در حالی که اعضای سابق کمیته خلاق مارول یعنی دان باکلی (Dan Buckley) و جو کسادا (Joe Quesada) به ترتیب عنوان مدیر و مدیر ارشد تجاری هستند. اما در ساختاربندی مجددی که در سال 2015 انجام شد، استودیوهای مارول و رئیسش کوین فیگ (Kevin Feige) زیر نظر دیزنی و آلان هورن کار خود را ادامه دادند. فیگ به سازندگان و تهیه کنندگان و تعدادی کارگردان کلیدی از جمله براردان روسو (The Russo Brothers) و جیمز گان (James Gunn)- که کمک کرد تا دنیای سینمایی مارول (MCU) یا همان Marvel Cinematic Universe را توسعه دهند - پیوست. همچنین فیگ همکاری بسیار نزدیکی با لوئیس دی‌اسپوزیتو (Louis D’Esposito) نایب رئیس/تهیه کننده اجرایی مارول و ویکتوریا آلونسو (Victoria Alonso) دارد. فیگ، دی‌اسپوزیتو و آلونسو در تمام پروژه های مارول دخیل هستند ولی تهیه کننده های دیگر همچون نیت مور (Nate Moore) فقط به توسعه یک پروژه کمک می کنند. همچنین فیگ باید به هوررن و دیزنی پاسخگو باشد اما واضح است که چارچوب دنیای سینمایی مارول و داستان های آن زیر نظر او فعالیت می کنند. فیگ دوست دارد به کارگردان هایی که با او کار می کنند آزادی عمل زیادی بدهد تا هر طور که دوست دارند داستان فیلم مورد نظر خود را روایت کنند.

مارول چگونه فیلم می سازد

تولید و ساخت بیشتر فیلم هایی که مارول به سینما می آورد سالها طول می کشد. ایده ساخت پروژه هایی همچون پلنگ سیاه (Black Panther)، دکتر استرنج (Doctor Strange) و مرد مورچه ای (Ant-Man) به اولین روزهایی که استودیوی مارول ایجاد شد برمی گردد. مارول ابتدا یک یا دو نویسنده را استخدام می کند تا داستان فیلم را بنویسند و شخصیت های فیلم را بسازند، سپس نویسندگان دیگری استخدام می شوند تا در صورت نیاز تغییراتی را در فیلمنامه اعمال کنند. تنها برخی از آثار بزرگ این استودیو نتیجه کار فردی یا دو نفره است. جیمز گان، برادران روسو، کریستوفر مارکوس (Christopher Markus) و استفن مک‌فیلی (Stephen McFeely) از جمله اشخاصی هستند که آثار آنها بدون دستکاری ساخته شده است. پس از آن کارگردان و بازیگران مورد نظر انتخاب می شوند مگر این که بازیگر آن نقش قبلا انتخاب شده باشد، برای مثال چادویک بوزمن (Chadwick Boseman) و تام هالند (Tom Holland) به ترتیب برای بازی در نقش های پلنگ سیاه و مرد عنکبوتی (Spider-Man) در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War) انتخاب شدند ولی بعد ها در فیلم های مستقل خودشان نیز بازی کردند. پس از آن مارول گروهی را مسوول طراحی مفهومی می کند تا ظاهر شخصیت ها و فیلم را بسازند. رایان مینردینگ (Ryan Meinerding) و اندی پارک (Andy Park) طراحان مفهمومی بیشتر پروژه های مارول هستند که گاهی اوقات طراحی هایشان را منتشر می کنند. وقتی نوبت به کارگردانی فیلم می رسد استودیو انتخاب های بسیار زیادی برای کارگردانی فیلم دارد. کلاس های آموزش کارگردانی برگزار می کند کارگردانانی که در فیلم های کوجک موفق بودند و شهامت کارگردانی آثار پر بودجه را دارند برای کارگردانی فیلم خود انتخاب می کند. البته این روش همیشه در هالیوود جواب نداده است اما کارگردانانی همچون گان، برادران روسو و پیتون رید (Peython Reed) ثابت کرده اند که مارول می تواند نویسندگان و کارگردانان خلاق و با استعداد را پیدا کند و فیلم ها و سریال های موفقی به کمک آنها بسازد. برای مثال رایان کوگلر (Ryan Coogler) کار خود را با ساخت فیلم ایستگاه فروتویل (Fruitvale Station) آغاز کرد و پس از آن نیز فیلم کرید (Creed) را کارگردانی کرد. اما تجربه سوم او در امر کارگردانی فیلم پلنگ سیاه بود که از آن به عنوان یکی از موفق ترین فیلم های تاریخ سینما یاد می شود. همچنین فیلم پلنگ سیاه نمونه این امر است که مارول چگونه می تواند هوادارانی با ذائقه های مختلف را با هم راضی نگه دارد. فیگ و تیمش باید بیشتر از یک را پیشبینی کنند و گاهی اوقات نیز سازدگان هر فیلم باید با هم همکاری کنند. برای مثال تیم سازنده فیلم‌های پلنگ سیاه و جنگ ابدیت با هم همکاری کردند تا بتوانند شخصیت ها و طبیعت بکر واکاندا را به هواداران و بینندگان معرفی کنند. در همین حال، جیمز گان در حالی که داشت روی فیلم نامه قسمت سوم فیلم نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy Vol.3) کار می کرد بعضی از دیالوگ های آن فیلم را در جنگ ابدیت نیز به کار برد. ممکن است مارول پیشنیه و داستان های افسانه ای همچون استودیوی لوکاس فیلم (Lucusfilm) - سازنده آثاری همچون جنگ ستارگان - نداشته باشد اما نشان داده که احترام به خواسته هواداران و توجه به آنها می تواند یکی از ارکان اصلی موفقیت باشد.