بهترین فیلم های ژانر بیوگرافی و زندگی نامه ای تاریخ سینما

بهترین فیلم های ژانر بیوگرافی

به گزارش میم ست در جدیدترین بررسی فیلم های سینمای جهان این بار به  یکی از ژانرهای موردپسند مخاطبان سینما پرداخته ایم قالب سینمایی بیوگرافی و زندگینامه ای. پرداختن به زندگی بزرگان و شخصیت های ماندگار و تاثیرگذار تاریخ همواره در ادبیات و سایر حوزه های هنر رواج داشته و مورد اقبال شدید عموم هم قرار گرفته است. ما نیز در این نوشته قصد داریم به برترین فیلم های ژانر بیوگرافی تاریخ سینما بپردازیم. شخصیت های مهمی که لزوما انسان های خوبی نبودند که از ان ها به نیکی یاد شود و در طیف گسترده ی رهبران انقلابی، گانگسترها، راهزنان و حتی کارآفرین  و دانشمندان برنده جایزه صلح نوبل قرار می گیرند. با ما همراه باشید تا فیلم های ژانر بیوگرافی را بررسی کنیم. در عصری که سینما روز به روز به دنیای سینمایی مارول و داستان های کامیک و انسان های فوق طبیعی و فانتزی می پردازد و رفته رفته از ان سینمای لطیف و ملموس و دوست داشتنی که بیشتر در مورد مسائل انسانی تر و روابط حاکم بر ان حرف می زد دور می شود هم چنان مانند گذشته هر سال حداقل یکی، دو فیلم در ژانر بیوگرافی و زندگینامه مشاهیر ساخته می شود که فروش بالا در گیشه و نقدهای مثبت منتقدان گواهی بر علاقه ی سینما دوستان به این قالب سینمایی است. امیدوارم با خوندن این مطلب در مورد ژانر بیوگرافی علاقه مند به دیدن این ۲۰ فیلم برتر و ماندگار شوید و بتوانیم شما را ترغیب به پرداختن بیشتر به این حوزه ی سینمایی بکنیم  و در اخر اگر فیلمی به نظر شما می رسید که لایق حضور در این لیست بود و بالعکس فیلمی در لیست برترین های ژانر بیوگرافی هست که نباید بود  لطفا با ما در میان بگذارید.    

آل کاپون | ۱۹۵۹|Al Capone اولین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes  ۵۷%   IMDB : 6.8   آل کاپون تبهکاری امریکایی با اصلیتی از ناپل ایتالیا بود که بین سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ که دوران ممنوعیت فروش الکل بود در راس تشکیلات  غیر قانونی و سازمان یافته فروش و قاچاق الکل قرار داشت. در حالی که قدرت وی روز به روز در حال افزایش بود و خطری جدی برای دولت فدرال امریکا محسوب می شد در سال ۱۹۳۱ به جرم فرار مالیاتی به حبس ابد محکوم شد که البته پس از ۸ سال آزاد شد و اندکی بعد در گذشت. در مورد آل کاپون که به عقیده بسیاری پرآوازه ترین و مخوف ترین تبهکار تاریخ است فیلم های بسیاری ساخته شده اما  دقیق ترین  و موثق ترین نسخه، فیلمی به کارگردانی ریچارد ویلسون و  بازی راد استایگر در نقش ال کاپون است. راد استایگری که شباهت ظاهری بسیاری هم به آل کاپون واقعی داشت. این فیلم زندگی آل کاپون را از زمانی که خلافکاری خرده پا در نیویورک بود تا دستگیری و راهی زندان آلکاتراز شدنش را نمایش می دهد.    

لورنس عربستان |۱۹۶۲|Lawrence of Arabia دومین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۳%   IMDB : 7.2   لورنس عربستان فیلمی به کارگردانی سر دیوید لین که فیلم های ماندگار و مهم دیگری چون پل رودخانه کوای و دکتر ژیواگو را در کارنامه دارد بر اساس داستانی واقعی در مورد  زندگی توماس ادوارد لورنس باستان شناس، شرق شناس و کارگزار امور بریتانیا در کشورهای عربی خاورمیانه بود که ماموریت داشت در طول جنگ جهانی اول اتحاد کشورهای عرب را بر علیه سلطه امپراتوری عثمانی بر انگیزد. پیتر اوتول نقش لورنس را در این فیلم ایفا کرده و عمر شریف هم بازیگر مکمل اوست. فیلم لورنس عربستان به قدری موفق بود که بعدها مارلون براندو که کاندید اصلی بازی در نقش لورنس بود از اینکه پیشنهاد بازی در این فیلم را رد کرد و درفیلم  شورش در کشتی بونتی بازی کرد اظهار پشیمانی کرده بود. لورنس عربستان در ۷قسمت برنده جایزه اسکار شد و در ۳ قسمت هم کاندید دریافت جایزه بود از جمله برنده جایزه بهترین کارگردان، بهترین فیلم برداری و بهترین موسیقی متن و هم چنین کاندید شدن پیتراوتول برای بازیگر نقش اول مرد و عمر شریف مصری برای نقش دوم که البته هر دو از دریافت جایزه بی نصیب بودند. و در آخر شاید بد نباشد بدانید که  لورنس عربستان بلندترین فیلم تاریخ سینما با زمانی بیش از ۳ ساعت است که نه زنی در آن حضور دارد و نه صدای زنی شنیده می شود البته  خیلی عجیب هم نیست چون بیشتر صحنه های فیلم در بیابان بی اب و علف فیلمبرداری شده و فیلم در بستر تنازعات جنگ جهانی اول می گذرد.    

سرپیکو| ۱۹۷۳ |Serpico  سومین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۸۸%   IMDB : 7.8   فرانک سرپیکو پلیسی نیویورکی بود که از فساد و تباهی که همکارانش به ان دچار بودند به ستوه آمده بود و بنای مبارزه با رشوه گیری و فساد آن ها گذاشت و در این راه تا جایی پیش رفت که جانش توسط همکاران خودش به خطر افتاد.شاید کلیدی ترین دیالوگ فیلم جایی ادا می شود که یکی از همکاران فاسد سرپیکو می گوید به پلیسی که رشوه نمی گیرد نمی شود اعتماد کرد و این گونه است که چندین پلیس هم قسم می شوند که اورا به قتل برسانند.   سیدنی لومت کارگردان این داستان اقتباسی است و واقعا که شاهکار افریده است به طوری که سرپیکو جز مهمترین فیلم های دهه ۷۰میلادی است و در ژانر جنایی، پلیسی هم چنان جز بهترین فیلم های تاریخ سینماست. سلطان سینما، آل پاچینو در نقش فرانک سرپیکو به قدری باورپذیر و ماندگار بازی کرده که شاید اگر فرانک سرپیکو واقعی را بر روی تخت بیمارستان می دیدید بازهم با آل پاچینوی روی تخت در انتهای فیلم  بیش تر همذات پنداری می کردید، آل پاچینویی که در سومین فیلم مهم و بزرگش به قدری درخشید که تا سال ها کاندید و ایفاگر نقش های پیچیده و درخشان کارگردانان بزرگ شد.    

گاو خشمگین |۱۹۸۰|Raging Bull چهارمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۳%   IMDB : 8.2   چهارمین فیلم برتر تاریخ سینما و هم چنین برترین فیلم ورزشی تاریخ سینما جاودانه ی مارتین اسکورسیزی براساس زندگی مشت زن معروف و میان وزن آمریکایی به نام جیک لاماتا و شرح دوران اوج و قهرمانی هایش و شکست و روزگار افولش است. فیلم به سفارش رابرت دنیرو ساخته شد و داستان این گونه بود که چون اسکورسیزی در فیلم قبلی اش یعنی نیویورک نیویورک شکست بدی خورده  و حسابی سرخورده بود به پیشنهاد دنیرو به سراغ ساخت این داستان واقعی رفت و نتیجه کار به قدری درخشان بود که فیلم در ۸قسمت کاندید جایزه اسکار شد و در نهایت رابرت دنیرو برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد. رابرت دنیرو برای اینکه هرچه بیش تر به جیک لاماتا اصلی نزدیک شود و فیزیک خود را همانند او کند نزدیک به ۳۰کیلوگرم به وزن خود افزود و حتی چند جلسه با جیک لاماتا به تمرین بوکس پرداخت و شاید حداقل کاری که جهت قدردانی از او آکادمی اسکار می توانست انجام دهد همین اهدای جایزه به او بود. درست است که فیلم در مورد بوکسوری معروف می باشد  اما پیام اصلی فیلم در مورد خشونت جاری در زندگی و نه فقط محدود به رینگ بوکس است، خشونتی که به قدری افسار گسیخته است که برادر با برادر دچار مشکل می شود جبک لاموتا (رابرت دنیرو) را به جان همسر خود می اندازد به طوری که اورا به قصد کشت می زند. در فیلم به قدری همه چیز درست بیان و اجرا شده و همه ی فضاها به قدری باورپذیر هستند که علت همه ی تندخویی ها و پرخاشگری های شخصیت هارا خصوصا جیک لاموتا را درک می کنید و گاها به ان ها حق می دهید و گاها خیر.    

مرد فیل نما |۱۹۸۰ |The Elephant Man  پنجمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۳%   IMDB : 8.2   مرد فیل نما فیلمی به کارگردانی دیوید لینچ و بازی بازیگرانی صاحب نام هم چون آنتونی هاپکینز و جان هرت براساس زندگی واقعی جوزف کری مریک که در فیلم جان مریک نامیده می شود ساخته شد و در هشت قسمت هم کاندید جایزه اسکار شد که البته موفق به بردن هیچ کدام نشد. جوزف مریک مردی از اهالی انگلستان در اواخر قرن ۱۹ بود که در دوران کودکی به دلیل بیماری ناشناخته دچار نابهنجاری هایی در صورت و کف پای خود شد به طوری که ظاهرش بیشتر از ان چه شبیه انسان باشد شبیه حیوان بود و توسط شخصی که مدیر سیرک بود به عنوان مرد فیل نما به معرض نمایش گذاشته می شد. فیلم مرذد فیل نما چندان به گذشته ی جوزف مریک نپرداخته و آغاز فیلم از زمانی است که وی ۲۷ ساله است و توسط دکتر بلندپرواز و خوش اتیه ای به نام فردریک تروس برای انجام تحقیقاتی از صاحبش خریداری می شود. فیلم مرد فیل نما حس انسان دوستی و ترحم شما را به قدر کافی بر می انگیزد چرا شما با انسانی طرف هستید که دست بر قضا شبیه به انسان نیست و بیشتر فیل نماست اما از عواطف انسانی سرشار است به طوری که حتی مادر خود به رغم اینکه اورا طرد کرده و به صاحب مغازه سیرک ونمایش واگذار کرده بازهم عکس اورا همیشه همراه خود دارد و از مادر خود با لفظ مادر مهربانم یاد می کند.    

گاندی |۱۹۸۱ |Gandhi ششمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۲%   IMDB : 8.1   یکی از معروف ترین اقتباس ها در مورد زندگی یکی از تاثیرگذارترین شخصیت های تاریخ سینما فیلم گاندی به کارگردانی ریچارد اتنبرا است. فیلمی که در مورد رهبر استقلال طلب هندوستان از زیر سلطه امپراتوری بریتانیا بود وکیلی که با روش صلح طلبانه و بدون خشونت خود توانست انگلیسی هارا شکست دهد و آن ها از خاک کشورش بیرون براند. فیلم گاندی برنده هشت جایزه اسکار شد که از ان جمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای ریچارد اتنبرا و بهترین بازیگر مرد برای بن کینگزلی بازیگر نقش گاندی را به ارمغان آورد. شاید دو نکته باعث ماندگاری این فیلم در مورد مهم ترین رهبر معنوی و سیاسی در قرن بیستم قاره اسیا باشد یکی وفاداری داستان فیلم به زندگی واقعی و مبارزات مهاتما گاندی و نحوه ترورش و دیگری بازی یک دست و به یاد ماندنی بن کینگزلی که باعث شد هر وقت اورا در فیلمی دیگر دیدیم هم ناخوداگاه به یاد گاندی بیافتیم.  

پای چپ من |۱۹۸۹ |My Left Foot هفتمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۲%   IMDB : 7.9   متفاوت ترین فیلم این لیست بی شک پای چپ من است به کارگردانی جیم شریدان و نقش افرینی سر دانیل دی لوئیس در نقش کریستی براون. شاید بپرسید اینکه نشد دلیل برای متفاوت بودن این فیلم از نوزده فیلم دیگر این لیست ولی بد نیست دلیل تفاوت را هم بگویم:داستان فیلم از کتاب پای چپ من به قلم خود کریستی براون ساخته شده است، کریستی براونی که فقط پای چپش به اختیار و اراده خودش عمل می کند و با همان یک پا نقاشی می کند، رمان می نویسد و شاهکارها می افریند. فیلم پای چپ من از جنبه دیگری هم مهم است چرا که سر دانیل دی لوئیس بزرگ اولین اسکار خود را برای بازی در نقش فوق العاده سخت و عذاب اور کریستی براون که همه طول فیلم را روی ویلچر زندگی می کند و معمولا با نی و به کمک دیگران مشغول نوشیدن و غذا خوردن است برنده شد، اسکاری که دو بار دیگر هم ان را ربود و تا امروز بیشترین اسکار را در بین بازیگران مرد دارا می باشد. در مورد این فیلم هرچه بگویم باز هم حق مطلب ادا نشده است توصیه می کنم حتما این فیلم را ببینید چرا که فیلم بی نهایت الهام بخش است، فیلم درس بزرگی را می اموزد، پیروزی نهایی تحت هر شرایطی با اراده و خواست انسان است حتی اگر فقط یک پایش عمل کند.    

رفقای خوب |۱۹۹۰ |Goodfellas هشتمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۷%   IMDB : 8.7 بار دیگر مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو و یک فیلم خوش نقش و نگار دیگر که به قدری موفق و جاودانه از اب در امد که فیلم به زعم بسیاری از اهالی سینما در ژانر جنایی و گانگستری پهلو به پهلوی پدر خوانده می زد. فیلم رفقای خوب براساس داستانی واقعی و زندگی هنری هیل خلافکار و گانگستر بزرگ نیویورکی ساخته شده است و در فیلم بازیگرانی هم چون رابرت دنیرو، جو پشی و ری لیوتا بازی می کردند. فیلم در شش قسمت کاندید دریافت جایزه اسکار شد که در نهایت فقط جو پشی توانست برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود. فیلم کلی عنوان و لقب را یدک می کشد:بهترین فیلم دهه نود سینما، بهترین فیلم اسکورسیزی،  دومین فیلم برتر گانگستری پس از پدر خوانده و هم چنین بهترین فیلم ژانر جنایی و بسیاری عنوان دیگر. شاید جالب باشد بدانید که اسکورسیزی برای هرچه نزدیک تر شدن فضای فیلم به زندگی هنری هیل بسیاری از لوکیشن های فیلم را در محله های واقعی اش انتخاب کرده است به طوری که رستوران سیسرو همان رستوران دار و دسته مافیایی سیسرو است و خانه هنری هیل در فیلم هم در واقع خانه هنری هیل واقعی است. در مورد این فیلم توصیه ای که به شما دارم این است در صورت امکان حتما فیلم را تنها یا حداقل بدون حضور کودکان ببینید چون بازیگران فیلم بیش از اندازه از کلمات و اصطلاحات رکیک استفاده کرده اند.    

مالکوم ایکس |۱۹۹۲ |Malcolm X نهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۱%   IMDB : 7.7   مالکوم ایکس رهبر سیاه پوستان آمریکایی بر علیه تبعیض تژادی که توسط سفید پوستان اعمال می شد بود و پس از موفقیت هایی که بدست اورد در نهایت ترور شد. شاید بهترین کسی که می توانست داستانی به حساسیت داستان زندگی رهبری سیاه پوست و مسلمان را کارگردانی کند اسپایک لی بود  که خود او هم سیاه پوست است و یک سیاه پوست دیگر یعنی دنزل واشنگتن هم در نقش مالکوم ایکس ظاهر شد، واشنگتنی که شاید خیلی هم بیراه نباشد اگر اورا بهترین بازیگر سیاه پوست تاریخ سینما بدانیم چرا که او برنده دو جایزه اسکار است، اولی برای نقش مکملش در فیلم افتخار و دومی برای فیلم روز تعلیم که در ان در نقش پلیسی سرکش ظاهر شده بود. ودر اخر باید گفت به اذعان بسیاری از بزرگان سینما از جمله مارتین اسکورسیزی کارگردان و فیلم نامه نویس بزرگ  فیلم مالکوم ایکس جز بهترین فیلم های دهه نود سینماست.  

فهرست شیندلر |۱۹۹۳|Schindler’s List دهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۷%   IMDB : 8.9   استیون اسپیلبرگ را با هر متر و معیاری که بسنجید یکی از بزرگ ترین کارگردانان تاریخ سینماست چه اورا با سری فیلم های مهیج و رعب اور ارواره ها به یاد بیاورید و چه با فیلم های اگه میتونی منو بگیر و درام های جنگی چون نجات سرباز رایان و اسب جنگی. اسپیلبرگ که خود یک آمریکایی یهودی تبار است شاید بهترین کسی بود که می توانست حق مطلب را در مورد داستان واقعی سرگذشت پر فراز و نشیب اسکار شیندلر ادا کند. اسکار شیندلر تاجر و سرمایه داری آلمانی و عضو حزب نازی بود که در زمان کشتار و زنده زنده سوزاندن یهودی ها در اردوگاه های کار هم چون آشویتس در لهستان حضور داشت و در ابتدا برای استفاده از نیروی کار ارزان تر و سود بیشتر غالبا از کارگران یهودی استفاده کرد اما رفته رفته دچار تحول عظیمی شد به طوری که یهودیان حاضر در اردوگاه ها به چشم پدر به او نگاه می کردند و کارخانه  او برایشان به سان بهشت موعود در امد چرا که ان ها را از مرگ می رهانید. منتقدان فهرست شیندلر را به عنوان برترین فیلم اسپیلبرگ می شناسند حتی بالاتر از سیاهه پربار کارنامه او و چندان هم بیراه نمی گویند چرا که در مراسم اسکار سال ۱۹۹۳ فهرست شیندلر ۷اسکار را به خانه برد از جمله اسکار بهترین کارگردان برای اسپیلبرگ. یکی از بزرگ ترین ابتکارات اسپیلبرگ این بود که فیلم را سیاه و سفید فیلم برداری کرد و همین سیاه و سفید بودن فیلم شدیدا ان فضای سنگین و محیط غمبار و یاس الود را در ذهن تداعی می کند. و در اخر باید یادی کنیم از لیام نیسون که اگر نقش اسکار شیندلر را او ایفا نمی کرد به قطع و یقین نتیجه کار به این درخشانی نمی شد و هم چنین جان ویلیامز یار همیشگی اسپیلبرگ که با موسیقی متنی که بر روی فهرست شیندلر ساخته بود فیلم را به حد یک شاهکار و اثری فاخر ارتقا داد.

شجاع دل |۱۹۹۵|BraveHeart یازدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۸۵%   IMDB : 8.4   ویلیام والاس جنگجوی اسکاتلندی که رهبری قیام استقلال طلبانه اسکاتلندی ها بر علیه انگلیسی ها به پادشاهی ادوارد یکم را بر عهده داشت. فیلم داستان زندگی ویلیام والاس را در بستری درام و حماسی بیان می کند و از کودکی و مرگ اعضای خانواده اش به دست انگلیسی ها و کینه ای که از ان ها بر دل گرفت آغاز می شود و در ادامه روایتی عاشقانه و تراژیک از مرگ نامزد والاس را می بینیم. شجاع دل به کارگردانی و بازیگری مل گیبسون در نقش ویلیام والاس در ده بخش کاندید جایزه اسکار شد که موفق به بردن نیمی از آن ها شد. هرچند که بازی درخشان مل گیبسون دیده نشد اما وی توانست اسکار بهترین کارگردانی را برنده شود. فیلم شجاع دل علی رغم موفقیت در جشنواره های سینمایی و خصوصا مراسم اسکار و هم چنین فروش قابل قبول و نزدیک به ۳۰۰میلیون دلاری اش به همراه فیلم شکل اب که در اسکار امسال برنده جایزه بهترین فیلم شد تنها فیلم هایی هستند که در هیچ کدام از بخش های بهترین بازیگران اول و دوم کاندید هم نشدند و شجاع دل در سال ۲۰۰۵در یک نظرسنجی به عنوان ضعیف ترین فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در تاریخ سینما انتخاب شد. اما در آخر نکاتی در مورد فیلم نامه رندال والاس قابل ذکر است: ویلیام والاس واقعی شخصیت بسیار خشک و خشنی داشته که در مورد خوب بودن شخصیتش هرگز در بین اسکاتلندی ها اتفاق نظری وجود ندارد اما برای هرچه بیش تر سینمایی تر کردن نسخه ی فیلم نامه و هم چنین جذابیت بیش تر ان رندال والاس قسمت های عاشقانه ای هم چون عشق مابین والاس و موران و هم چنین ملکه ایزابلا را به داستان فیلم افزود. از نکات مهم دیگر و تفاوت قصه ی واقعی و داستان فیلم اینکه در زمان مبارزات ویلیام والاس ملکه ایزابلا دختر بچه ای ۵،۶ساله بوده و اصلا در انگلستان و کاخ سلطنتی نبوده چرا که در کشور خود یعنی فرانسه زندگی میکرده اما در فیلم می بینیم که به ویلیام والاس هشدار می دهد که در نبرد فالکرک حاضر نشود.

ذهن زیبا |۲۰۰۱|A Beautiful Mind دوازدهمین

Rotten Tomatoes: ۹۳%   IMDB : 8.2   فیلمنامه فیلم را آکیوا گلدزمن براساس کتاب ذهن زیبا اثر سیلویا ناسار نوشته است که جایزه اسکار راهم برایش به ارمغان اورد و ران هاوارد کارگردان فیلم هایی چون آپولو۱۳ و مرد سیندرلایی هم کارگردانی فیلم را بر عهده داشت که او هم توانست اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را بدست آورد که تا امروز تنها اسکارهایش هم هستند. شاید اگر راسل کرو سال قبلش برای گلادیاتور ریدلی اسکات اسکار را نبرده بود کسی جز او لایق جایزه اسکار سال ۲۰۰۱ نبود چرا که علی رغم تفاوت هایی که  درفیلم و زندگی واقعی جان نش ریاضی دان و برنده جایزه نوبل اقتصاد بود اما بدون هیچ گونه ابهامی راسل کرو باردیگر قدرت بازیگری خود را به رخ همگان کشید. جان نش ریاضی دان نابغه ای بود که دچار اختلال روان گسیختگی یا همان اسکیزوفرنی بود و به حدی این بیماری و توهمات شنیداری اش که در فیلم توهمات دیداری هم به ان ها افزوده شده زندگی اش را مختل کرد که نه تنها به انزوا و دوری از محیط اکادمیک و اموزشی دچار شد بلکه در زندگی مشترکش هم به مشکل برخورد. جنیفر کانلی بازیگری که در فیلم نقش آلیشیا همسر جان نش را ایفا می کند برای این نقش اسکار مکمل را دریافت کرد. فیلم علی رغم همه ی انتقاداتی که به داستان و تحریف واقعیت کردن اش شد اما یک موفقیت بزرگ چه از جنبه تجاری و چه هنری برای همه ی عوامل اش بود(فروش فیلم در گیشه نزدیک به ۳۱۳ میلیون دلار بود، علی رغم هزینه ۶۰میلیون دلاری اش).

هوانورد |۲۰۰۴|The Aviator سیزدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۷۹%   IMDB : 7.5   نکته ی جالبی در مورد این لیست وجود دارد، ۴ فیلم از ۲۰ فیلم این لیست یعنی یک پنجم ان آثاری از مارتین اسکورسیزی که از بزرگ ترین کارگردانان تاریخ سینما و بی شک بهترینشان در ژانر جنایی و گانگستری است. یا اسکورسیزی به داستان هایی که اقتباس از زندگینامه افراد سرشناس می باشد بسیار علاقه مند است، یا به نحو احسن این اثار را کارگردانی می کند و شاید هم هر دو دلیل. داستان هوانورد براساس زندگی هوارد هیوز هوانورد، تهیه کننده و کارگردان مشهور آمریکایی است که دچار بیماری وسواس فکری عملی یا همان اختلال وسواسی جبری بود. هوانورد در ده بخش کاندید دریافت جایزه اسکار شد که در چهار بخش از جمله بهترین بازیگر مکمل زن کیت بلانشت توانست موفق به دریافت جایزه شود و البته دست اسکورسیزی به عنوان بهترین کارگردان و لئوناردو دی کاپریو به عنوان بازیگر مرد که در نقش هوارد هیوز ایفای نقش کرده بود از جایزه کوتاه ماند. دی کاپریو پیش از هوانورد تجربه همکاری با اسکورسیزی را در فیلم دار و دسته های نیویورکی داشت که اتفاقا آن فیلم هم همانند هوانورد مربوط به گذشته ی امریکا و خصوصا موطن دوست داشتنی اسکورسیزی بود اما دیگر بازیگران که همگی بازی های بسیار به جا و سنجیده ای ارائه می دهند اولین همکاری خود را با اسکورسیزی تجربه  می کردند. نکته ی انتهایی در مورد هوانورد اینکه اسکورسیزی در فیلم همه ی زندگی هیوز را نشان نمی دهد و فیلم به بخش اول و درخشان زندگی وی می پردازد یعنی تا دهه چهل زندگی وی و پس از ان و دوره انزواگزینی و جامعه گریزی اش را نشان نمی دهد.

۱۴ – قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل |۲۰۰۷|The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford  چهاردهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۷۵%   IMDB : 7.5   جسی جیمز یاغی و راهزن سنگدل و بی رحمی بود که در آمریکای  قرن نوزدهم  کمی پس از پایان جنگ های ایالت های شمالی و جنوبی می زیست که به دست رابرت فورد در سال ۱۸۸۲کشته شد  اما پس از مرگ در شمایل یک اسطوره و قهرمان به ادبیات امریکا وارد شد. فیلمنامه فیلم جسی جیمز اقتباسی از رمان ران هانسن توسط اندرو دومنیک است  که کارگردانی فیلم را هم عهده دار می باشد و در ژانر وسترن ساخته شده است اما اگرمتهم به اغراق گویی نشوم  متفاوت ترین فیلم در این ژانر است،و پس از این فیلم بود که فیلم هایی هم چون قطار ۳:۱۰دقیقه به یوما و جانگوی آزاد شده در ژانر وسترن، اما بسیار شاعرانه تر و لطیف تر از ان گونه وسترنی که در ذهن داریم ساخته شدند. بزرگ ترین پیامی که فیلم اندرو دومنیک برای مخاطبش به همراه دارد این است که جسی جیمز مانند همه ما انسانی است با علایق، ترس ها، سرگرمی ها و البته اشتیاقی که به خانواده اش دارد و دوربین دومنیک توانسته است بیش از ان چه شرح قهرمانی ها و دزدی ها و یاغی بودن جسی جیمز را نمایان سازد به زندگی وی و خواسته ها و افکار درونی اش بپردازد. یکی از علل موفقیت و متفاوت تر شدن فیلم، بازی برد پیت در نقش جسی جیمز است که بی شک از بهترین و ماندگارترین بازی های وی است، بازی که جایزه جشنواره ونیز راهم برایش به ارمغان آورد.

به سوی طبیعت وحشی |۲۰۰۷|Into The Wild پانزدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۸۹%   IMDB : 8.1   فیلمی به کارگردانی شان پن براساس زندگی و سفرهای کریستوفر مک کندلس که در اوائل دهه ی نود میلادی شروع به سفرهایی ماجراجویانه در امریکای شمالی و الاسکا کرد و به همه گونه تعلق خاطر به ثروت و وابستگی های خانوادگی اش پشت کرد. فیلم در مراسم اسکار سال ۲۰۰۷در دو بخش کاندید جایزه اسکار هم شد، یکی برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و دیگری برای بهترین تدوین. شاید بهترین عنوانی که بشود به این فیلم داد این باشد:فیلمی در ژانر جاده ای، ماجراجویانه که بنیان های ذهنی هرکسی را می تواند دچار چالش کند و شان پن با این فیلم نشان داد که علاوه بر اینکه بازیگر بی نظیریست می تواند کارگردان قابلی هم شود اگر بیش تر به فیلمسازی بپردازد. فیلم به سوی طبیعت وحشی فیلمی شاعرانه در عصر خشک و یخ زده تکنولوژیست و در عین حال فیلمی است که شما را از واقعیت زندگیتان منزجر می کند به طوری که دلتان می خواهد همه چیز را داخل صندوقی بگذارید و دور بیندازید و راهی سفری دور و دراز شوید، سفری که حتی مقصد و پایانی برایش متصور نیستید، تاثیر و تغیر از این بیش تر؟؟؟ محبوب ترین فیلم من به شخصه در بین این ۲۰ فیلم و یکی از محبوب ترین فیلم هایی که تا به حال دیدم فیلم به سوی طبیعت وحشی است. این فیلم یک عصیان محض است، برعلیه قراردادهای دروغین و ارزش های دست و پاگیر اجتماعی، فیلمی بر علیه تنهایی که عصر مدرن و زندگی در جامعه امروز بر ما تحمیل کرده و بهترین واکنش را در برابر تنهایی عارضی ان تنها گذاشتن و ترک ان می داند. توصیه می کنم این فیلم متفاوت رو ببینید با دقت هم ببینید و پس از ان با خودتان اندکی خلوت کنید.

میلک |۲۰۰۸|Milk شانزدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۶%   IMDB : 7.4   فیلمی به کارگردانی گاس ون سنت براساس زندگی هاروی میلک اولین سیاست مدار همجنس گرای امریکا. شان پن دومین اسکار نقش اول خودش راهم برای نقش هاروی میلک دریافت کرد. گاس ونسنت کارگردانی است که قبلا توانمندی هایش را در فیلم سازی با فیلم ویل هانتینگ خوب نشان داده بود که کاندیدای اسکار هم شد اما نکته ی جالبی که در مورد وی وجود دارد این است که خودش هم همجنس گراست. میلک فیلمی به شدت وفادار به داستان زندگی هاروی میلک واقعی است و حتی بخشی از صحنه های مستندی که از زندگی هاروی میلک ساخته شده بود هم در فیلم استفاده شده و هم چنین تعدادی از دوستان هاروی میلک هم در فیلم در نقش های کوچک و بیش تر سیاهی لشکر فیلم ایفای نقش می کنند. در نهایت باید گفت اگر به دنبال دیدن یک فیلم زندگی نامه ای خوب با موضوعی حساس و تابوشکن هستید حتما میلک را ببینید چرا که فیلمی است بی نهایت محترم و قابل دفاع.

دشمنان مردم |۲۰۰۹|Public Enemies هفدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۶۸%   IMDB : 7   مایکل مان کارگردان نام اشنای سینما که اورا  بیش تر با فیلم های جنایی موفق مخمصه، شکارچی انسان و نفوذی می شناسیم بعد از ساخت فیلم علی که براساس زندگی محمد علی کلی بوکسور مشهور و افسانه ای جهان ساخته شده بود این بار به سراغ فیلمی براساس زندگی جان دیلینگر رفت. دیلینگر تبهکاری که طی سال های ۱۹۳۳تا ۱۹۳۴ یعنی در دوره ی رکود اقتصادی جامعه امریکا دست به سرقت از بانک ها می زد یکی از عوامل تولد اف بی ای بود. در ابتدا قرار بود نقش دیلینگر را دی کاپریو ایفا کند اما به دلیل وقفه ای چند ساله در تولید فیلم جانی دپ جایگزین وی شد و نقش مقابل جانی دپ را کریستین بیل به عنوان مامور اف بی ای و تعقیب کننده دیلینگر ایفا می کند. فیلم صرفا به سرقت ها و گروه تبهکاری دیلینگر و روابط حاکم بر ان نمی پردازد و نگاهی  به مراودات عاشقانه او هم دارد، ودر این فیلم نقش معشوقه جانی دپ را ماریون کوتیارد بازی می کند که اتفاقا همیشه هم موفق هست در ایفای این نقش و اورا در نقش های مشابه در فیلم های تلقین و متفقین هم به یاد داریم. فیلم مایکل مان پر است از بازی های ماندگار و درخشان. مایکل مان که قبلا تجربه همکاری با بزرگانی چون آل پاچینو، رابرت دنیرو و دنیل دی لوییس را دارد این بار هم در کنار هم چیدن بازیگران صاحب نام و قدرتمند موفق عمل کرده است. جانی دپ در نقش دیلینگر چشم نواز ظاهر می شود و با ان بازی زیرپوستی و درونی اش باعث شده که تا سال ها نشود شاه نقشش را فراموش کرد. کریستین بیل در نقش ملوین پرویس یکی از فرماندهان بلند پایه اف بی ای است که مسئول پرونده دستگیری دیلینگر است و الحق هم نقشش را بی کم و کاست ایفا کرده، اما بازی وی در زیر سایه بازی درخشان جانی دپ قرار می گیرد که البته ایرادی بر او وارد نیست، دپ است که  فراتر از توانایی های خود ظاهر شده است. در مورد بازی کوتیارد هم که صحبت کردیم که  در فضای خشک و سنگین  و پر از بازیگران مرد  فیلم حسابی می درخشد. در نهایت باید از شاعرانه ترین و بهترین سکانس فیلم یاد کنم یعنی همان سکانس انتهایی که دیلینگر مشغول تماشای فیلم ملودرام منهتن است غافل از این که بیرون از سینما بیوگراف پر از پلیس های مسلح است که در کمین او نشسته اند.

لینکلن |۲۰۱۲|Lincoln هجدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۹۰%   IMDB : 7.4   لینکلن فیلمی درام، زندگی نامه ای، براساس زندگی ابراهام لینکلن، شانزدهمین رییس جمهور ایالت متحده امریکا است. شما از یک فیلم چه می خواهید؟ کارگردان بزرگ ان را ساخته باشد؟ بازیگران سرشناس و کارکشته ای در ان حضور داشته باشند؟ موسیقی فیلم پر از حس های خوب باشد؟ در جشنواره های سینمایی و خصوصا مهم ترینشان اسکار کاندید شده باشد؟فیلم لینکلن همه این شرایط را دارد، کارگردانش استیون اسپیلبرگ بزرگ است، دانیل دی لوییس جاودانه نقش لینکلن را در ان بازی می کند و سایر بازیگران فیلم از جمله سالی فیلد هم از ستایش شده های هالیوود هستند، موسیقی حماسی و پر طنین فیلم را جان ویلیامز افسانه ای ساخته است و در نهایت در ۱۲ بخش اصلی اسکار کاندید دریافت جایزه شد که موفق به بردن دو تای ان ها شد از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد برای دانیل دی لوییس و بهترین کارگردانی هنری. در مورد زندگی آبراهام لینکلن یکی از تاثیرگزارترین و بزرگ ترین سیاست مداران تاریخ به واسطه تصمیم سرنوشت سازش مبنی بر لغو قانون برده داری پیش تر دو فیلم ساخته شده بود که یکی را جان فورد بزرگ و پر افتخار ساخته بود اما هیچ کدام  نتوانسته بودند چندان مورد توجه قرار بگیرند و حق مطلب را در حق لینکلن تماما ادا کنند،  اما اسپیلبرگ که قبلا در هر ژانر و فرمی در سینما هنر و قابلیت های خودش را اثبات کرده بود واقعا متفاوت ترین روایت و در عین حال بهترین ان ها را ساخت و پرداخت. لینکلن پیش از انکه اثری در رثا و ستایش  ابراهام لینکلن به عنوان رهبری فیلسوف مآب و شاعرپیشه باشد اورا به عنوان رهبر سیاسی زیرک و تیزهوش با تصمیم هایی حیاتی در بزنگاه ها نشان می دهد، البته در پردازش شخصیت لینکلن مایه های فلسفی و شاعرانه هم کم نیست ولی بیش تر بر روی بعد تیزهوشی و سخن وری و مشکلات و چالش های وی به عنوان رییس جمهور امریکا در بدترین برهه تاریخ ان تاکید شده است. در نهایت باید از دو ستون اصلی فیلم با دو مثال یاد کنم که اگر ان ها جز عوامل کار نبودند فیلم لینکلن نمی شد ان چه که اکنون هست. کار بزرگ اسپیلبرگ به عنوان کارگردان در کنار روایت یک دست و پر مفهومش از زندگی لینکلن این بود که دو روایت اصلی و فرعی فیلم را در کنار هم بی ان که دچار تکرار و کلیشه و هجو گویی شود جلو می برد به طوری که مخاطب را دلزده و سردرگم نمی کند. و دیگری بازی بازیگر بزرگی چون دانیل دی لوییس که با لینکلن سومین اسکارش را هم ربود و اگر او این نقش را قبول نمی کرد چه کسی شایسته بازی در نقش این بزرگ مرد تاریخ امریکا بود؟کافی است فقط بازی بی کلام و درونی وی را در لحظات ملتهب فیلم که به یک نقطه خیره می شود را دید و اورا تحسین کرد.

گرگ وال استریت |۲۰۱۳|The Wolf of Wall Street نوزدهمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۷۸%   IMDB : 8.2   پنجمین همکاری مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو فیلمی براساس زندگی جردن بلفورت که یک دلال سهام نیویورکی بود است.فیلم با هزینه ای ۱۰۰میلیون دلاری و فروشی نزدیک به ۴۰۰میلیون دلار تقریبا برای کمپانی های عرضه کننده اش موفقیت تجاری خوبی محسوب می شد. فیلم در پنج قسمت کاندید دریافت جایزه اسکار شد که از جمله ان بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد بود. یکی از چندین دلیل و البته مهم ترین دلیلم برای قرار دادن این فیلم در لیستم این بود که گرگ وال استریت متفاوت ترین و انرژیک ترین فیلم اسکورسیزی تا امروز بوده، حتی متفاوت تر از سلطان کمدی. اما دلیل اینکه این فیلم را متفاوت ترین فیلم اسکورسیزی میدانم چیست؟ اول اینکه اسکورسیزی و سوژه هایش را بیش تر در کازینو ها و فضای تبهکاری و گانگستری نیویورک می دیدیم و نه در فضای سریع و عاری از قمار و اسلحه بورس وال استریت. دلیل دوم اینکه شخصیت های فیلم های اسکورسیزی معمولا مثل خودش انسانهایی  درون گرا و البته بدبین به اجتماع و انزوا گزین بودند اما جوردن بلفورت گرگ وال استریت با بازی دی کاپریو بسیار پر انرژی، اجتماعی و خوش گذران است که این باعث تعجب من به شخصه است که اسکورسیزی به سراغ داستانی در بورس و عجیب ترین و خوش گذران ترین ان ها در وال استریت رفته باشد. اما از بازی های فیلم هم اگر بخواهم حرفی بزنم شاید تمام مطلب و ارزشش را نتوانم عنوان کنم. شاید اگر روند نادیده گرفتن دی کاپریو توسط داوران اکادمی اسکار که از سال ها قبل شروع شده بود نبود واقعا شانس اول دریافت اسکار ۲۰۱۳ او بود اما به سیاق هر دوره که دی کاپریو فیلم مهمی در مراسم داشت از کسب جایزه ناکام  می ماند در این سال هم دچار همین سرنوشت شد. بازی دی کاپریو در نقش بلفورت متفاوت ترین نقشش تا ان موقع بود بازی که بسیار شبیه به نقشش در گتسبی بزرگ بود اما با صرف انرژی بیش تر و با صحنه های جنسی و البته مشاجرات لفظی بیش تری.

استیو جابز |۲۰۱۵|Steve Jobs بیستمین فیلم ژانر بیوگرافی

Rotten Tomatoes: ۸۶%   IMDB : 7.2 فیلم استیو جابز براساس فیلم نامه آرون سورکین براساس کتابی به همین نام ( استیو جابز) به قلم والتر ایزاکسون است. کارگردان فیلم دنی بویل است که پیش تر به خاطر فیلم میلیونر زاغه نشین برنده جایزه اسکار شده بود. تقریبا همه ما که در عصر تکنولوژی و ارتباطات و خصوصا دنیای مجازی زندگی می کنیم حداقل چند باری نام استیو جابز مخترع، کارآفرین و موسس شرکت اپل را شنیده ایم.استیو جابز کسی بود که دنیا را و تمدن حاضر در ان را چندین سال و شاید چندین قرن به جلو پرتاب کرد اما شخصیت وی خالی از ایراد و نقص هم نبود و در فیلم به این نکات هم پرداخته شده است. استیو جابز هراندازه هم انسان نو اندیش و پر شهامتی بوده باشد اما شخصیتی متکبر و خودشیفته داشته است که این مساله به گواه دوستان و همکاران اش است و پرداختن به این ویژگی ها در کنارنمایش  فرابند زندگی و روابط شغلی اش از این فیلم اثری داستانی تر و سینماگونه ساخته است. و در نهایت باید از بازی مابکل فاسبندر بازیگرایرلندی-المانی که در فیلم هایی چون حرام زاده های لعنتی و شرم هم خوش درخشیده بود یادی کنیم که در نقش استیو جابز به خوبی توانسته همه جوانب شخصیت پیچیده وی را نمایان سازد. منبع: سلسله