آل پاچینو
بیوگرافی
آلفردو جیمز اَل پاچینو (زادهٔ ۲۵ آوریل ۱۹۴۰) بازیگر و کارگردان آمریکایی است. وی بیشتر برای شیوه بازیگری سبک متد، پرشور و برونگرا خود و با بازی در سهگانه پدرخوانده و فیلمهای بعد از ظهر سگی، بوی خوش زن و صورت زخمی شناخته میشود. او تا به حال هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکار شدهاست. پاچینو در سال ۱۹۹۲ با بازی در نقش سرهنگ فرانک اسلید در فیلم بوی خوش زن توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. لقب پاچینو سلطان است و او را شاهکار بازیگری در تمام ادوار تاریخ سینمای جهان میدانند.
پاچینو در سال ۱۹۶۹ و با بازی در فیلم ناتالی و من توانست خود را به عنوان یک بازیگر قدرتمند معرفی کند، اما بازی وی در مجموعه فیلمهای سه قسمتی پدرخوانده نام وی را در لیست برترینها قرار دارد. آلپاچینو بخاطر بازی در پدرخوانده برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او همچنین بخاطر بازی در فیلمهای سرپیکو، بعدازظهر سگی، پدرخوانده: قسمت دوم و و عدالت برای همه … نامزد دریافتجایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و همچنین به خاطر بازی در گلنگری گلن راس و دیک تریسی نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. در ضمن پاچینو دو بار برنده جایزه امی برای سریالهای تو جک را نمیشناسی و فرشتگان در آمریکا شدهاست. جایزه امی، جایزه اسکار تلویزیونی است.
زندگی و آغاز
آلپاچینو متولد شهر نیویورک شرق هارلم است. پدرش سالواتوره، کارمند شرکت بیمه از نسل ایتالیایی-آمریکایی بود و مادرش رز نام داشت. پدر بزرگ و مادر بزرگ او در اصل اهل سیسیل بودند. زمانی که پاچینو ۲ سال بیشتر نداشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادرش به باغوحش برانکس نقل مکان میکند تا با والدینش زندگی کند و پدرش نیز به کالیفرنیا رفته و به عنوان فروشنده بیمه و رستوران دار فعالیت میکند. پدر بزرگ و مادر بزرگ آلپاچینو از طرف مادری و هم از طرف پدری اهل سیسیل، ایتالیا هستند. وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ سال از زندگیاش نمیگذشت، مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذتبخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.
در زمانی که آلپاچینو ۱۰ سال بود، بین دوستانش مشهور به سانی بود و خیلی دوست داشت که بازیکن بیسبال شود. دوستانش وی را بازیگر نیز خطاب میکردند. در دوران مدرسه زیاد فعال نبوده و خیلی از کلاسهایش، بجز کلاس انگلیسی، شرکت نمیکرد و نهایتاً نیز در سن ۱۷ سالگی ترک تحصیل کرد. مادرش با تصمیم ترک تحصیلش مخالف بود که به همین دلیل با هم بحث شدیدی کرده و در آخر آلپاچینو از خانه فرار میکند. در این دوره بود که وی برای کسب درآمد شروع به انجام کارهایی مانند پیغام رسانی یا نیروی خدماتی و نظافتی میکند. آلپاچینو از سن ۹ سالگی روی به کشیدن سیگار آورد و ماریجوانای معمولی مصرف میکرد اما هیچوقت مواد مخدر سنگین مصرف نکرد و معتاد نبود. دو نفر از بهترین دوستانش بخاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست دادند. آلپاچینو همچنین بسیار دعوا کرده و در مدرسه به عنوان شخصی دردسرساز مشهور شناخته میشد. در نوجوانی شروع به بازیگری در نمایشهای زیرزمینی کرد، ولی با پذیرش وی دراکتورز استودیو مخالفت شد. پاچینو برای اولین بار بعد از چهار سال در اچ بی استدیو تست داده بود. سپس وی به استودیوی دیگر برای نمایش پیوستد که در آنجا با معلم بازیگری به نام چارلی لایتون آشنا میشود که بعدها این دو دوستان نزدیک هم میشوند. در این دوره آلپاچینو بیکار بوده و شبها را در خیابان، تئاتر یا خانه دوستانش میخوابید. در سال ۱۹۶۲ مادرش در سن ۴۳ سالگی از دنیا میرود و در همان سال، پدربزرگش مادری اش نیز از دنیا میرود. لی استراسبرگ اولین استاد او بود. او پس از مرگ مادر تمام وقت خود را صرف نمایش کرد، برای تجدید روحیه اش دو نمایش شاد برای کودکان اجرا کرد که در جک و لوبیای سحر آمیز و ماجراهای خیز بلند سر انجام موفق شد پول لازم برای ثبت نام در مدرسه بازیگری هربرت برگهوف را به دست بیاورد. آنجا زیر نظر چارلز لاتن آموزش خود را به عنوان یک بازیگر آماتور آغاز کرد.
بازیگری
دهه ۱۹۷۰
ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال ۱۹۶۹ دانست. در همین سال در نمایش خیزشهایی برای صلح نقش مقابل ارل جونز بازیگر مطرح آن زمان تئاتر را به عهده گرفت. آل با قد کوتاه و صدای گرمش درخشید. او ۳ سال در اکتورز استودیو که پیش از این افتخار تربیت بازیگران بزرگ زمان مثل مونت کومری کلیف، مارلون براندو، مرلین مونرو و جیمز دین را داشت، در راه عشقش تحصیل کرد وآل هم در اکتورز استودیو شکوفا شد. جایزه تونی معتبرترین جایزه تئاتر بود، او در همین ابتدا برنده جایزه تونی بهترین بازیگر نقش مکمل شد. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیدل پارک را پذیرفت و در نقش یک معتاد به هروئین ظاهر شد. اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش مایکل کورلئونه به او واگذار شد. در ابتدا کاپولا جک نیکلسون را برای ایفای نقش در پدرخوانده انتخاب کرد اما نیکلسون این پیشنهاد را رد کرد چراکه به گفته خودش نقش یک ایتالیایی را باید یک ایتالیایی بازی کند و با این کار ناخواسته بزرگترین شانس زندگی پاچینو را به او بخشید. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید. پاچینو در سال ۱۹۷۳ در فیلمهای مترسک و سرپیکو بازی کرد. در فیلم مترسک ساخته جری شاتزبرگ وی در کنار بازیگر برجسته سینما جین هاکمن، نقش آدمی سرگشته را ایفا نمود. این فیلم علیرغم بردن نخل طلایی کن، در آمریکا با نقدهای مثبتی مواجه نشد. اما بی شک مهمترین دستاورد پاچینو در این سال حضور در فیلم سرپیکو در نقش فرانک سرپیکو ساخته سیدنی لومت بود که وی توانست در این فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد و نامزدی جایزه اسکار را از آن خود کند تا جایگاه خود را به خوبی در سینما تثبیت کند.
از دیگر بازیهای چشمگیر پاچینو در این دهه میتوان به حضور درخشانش در فیلمهای پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴) ساخته فرانسیس فورد کاپولا، بعد از ظهر سگی (۱۹۷۵) به کارگردانی سیدنی لومت و و عدالت برای همه ساخته نورمن جویسون (۱۹۷۹) اشاره کرد او برای این سه بازی خود جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را کسب کرد. بازی آل پاچینو در پدرخوانده ۲ چنان تحسینبرانگیز بود که مجله نیوزویک شخصیت مایکل کورلئونه را به عنوان بزرگترین نقش آفرینی یک بازیگر به نقش یک شخصیت سنگدل در تاریخ سینما عنوان کرد و بنیاد فیلم آمریکا نیز در سال ۲۰۰۳، این نقش را به عنوان یازدهمین شخصیت ویلیان تاریخ سینما انتخاب کرد. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد اما در جشنواهها و رسانههای دیگر مورد تحسین قرار گرفت. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند. فیلمهای بعد از ظهر سگی (۱۹۷۵)، بابی دیرفیلد (۱۹۷۷) و و عدالت برای همه(۱۹۷۹) از کارهای مورد تحسین و توجه او دراین دهه بودند. پاچینو برای بازی در همه این فیلمها نامزد اسکار شد ولی بدان دست نیافت. او در این مورد میگوید:
-
- «من برای اسکار بازی نمیکنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمیتوانم رهایش کنم»
او برای بازی در فیلمهایی چون کرامر علیه کرامر (۱۹۷۹)، اینک آخرالزمان و متولد چهارم ژوئیه (۱۹۸۹) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولابرای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
در طول این دهه آل پاچینو چهار بار نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
دهه ۱۹۸۰
دههٔ ۸۰ برای پاچینو چندان خوشایند نبود و وی در کارهای متوسطی چون انقلاب (۱۹۸۵) ساخته هیو هادسون و نویسنده، نویسنده (۱۹۸۲) ایفای نقش کرد ولی بی شک مهمترین فیلم وی در این دهه حضور در نقش تونی مونتانا در فیلم صورت زخمی (۱۹۸۳) ساخته برایان دی پالما میباشد که نقش یک کوباییتبار که به قاچاق کوکایین مشغول است را با بازی خیرهکنندهای ارائه کرد و خشونت غریب مستتر در این شخصیت را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید. این فیلم به یک فیلم بسیار محبوب در سینمای جهان بدل شد و نقش مونتانا نیز ماندگار گشت. پاچینو برای ایفای این نقش نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درامشد. دریای عشق (۱۹۸۹) آخرین فیلم وی در این دهه بود که در این فیلم بازگشتی خوبی داشت.
اولین اجرای او در این دهه اجرای بوفالوی آمریکایی در سال ۱۹۸۴ در صحنه تئاتر بود. دههٔ ۱۹۹۰ را باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود. از فیلمهای معروف او در این دهه میتوان به دیک تریسی، پدرخوانده ۳ (۱۹۹۰)، فرانکی و جانی (۱۹۹۱)، گلنگری گلن راس (۱۹۹۲)، راه کارلیتو (۱۹۹۳)، مخمصه (۱۹۹۵)، تالار شهر (۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو (۱۹۹۷) و نفوذی (۱۹۹۸) اشاره کرد. اما برترین فیلم او در این دهه، گلنگری گلن راس و بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ است که برای هر دو آنها نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و برای ایفای نقش سرهنگ اسلید در بوی خوش زن برای اولین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان میکند. علاوه بر جایزهاسکار، جایزه گلدن گلاب بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم روتردام نیز برای این فیلم از سوی داوران به او اعطا شد. راجر ایبرت منتقد برجسته سینما این نقش آفرینی پاچینو را یکی از بهترین و پر مخاطرهترین کارهای زندگی وی توصیف میکند. در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژه یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پیش از آن نیز از سوی جشنواره فیلم سنسباستین، جایزه مشابهی به او اهدا شد. بازی او در راه کارلیتو، دیک ترسی و وکیل مدافع شیطان نیز یکی از بهترین اثرهای مثبت کارنامه او بود که مورد توجه همگان قرار گرفت و برای دو فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام شد و در گیشه نیز به پیروزی رسید و برای دیک ترسی بار دیگر نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. شیکاگو سان-تایمز در مورد نقش وی در وکیل مدافع شیطان نوشت: «شخصیت وی شیطانی است گرچه اچینو با سرور و نشاط این نقش را بازی کردهاست». مخمصه ساخته مایکل مان بدون شک یکی از بهترین فیلمهای پاچینو پس از پدرخوانده است که به مرور زمان به یک فیلم مرجع در گونه گنگستری تبدیل شد.
دهه ۲۰۰۰
در این دهه روند کاری پاچینو در عالم سینما به صورت سینوسی طی شد و آثار او بیشتر به سمت و سوی تجاری رفت و فیلمهای او آمار فروش قابل توجی داشت. تازهکار (۲۰۰۳) اولین اثر قابل توجه او در این دهه بود. پاچینو در سال ۲۰۰۱ جایزه سیسیل ب دومیل جوایز گلدن گلوب یک عمر دستاورد را دریافت کرد. او در سال (۲۰۰۲) در فیلم بی خوابی ساخته کریستوفر نولان نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفهای است. بی خوابی در این دهه یک نقطه اوج برای او بود و این فیلم فروش قابل توجی را نیز تجربه کرد. پاچینو در سال (۲۰۰۳) با حضور درخشان خود در دو اپیزود سریال فرشتگان در آمریکا ساخته مایک نیکولز توانست اکثر جوایز معتبر تلویزیونی از جمله جایزه امی و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد را بدست آورد. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید یکی از بهترین فیلمهای او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست. در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۷ نیز جایزه یک عمر دستاورد بنیاد فیلم آمریکا به پاچینو اهدا شد. پاچینو بار دیگر در سال (۲۰۰۸) با رابرت دنیرو در قتل عادلانهساخته جان اونت همراه شد. ۸۸ دقیقه (۲۰۰۸) آخرین اثر مطرح پاچینو در این دهه بود.
دهه ۲۰۱۰ تا به حال
پاچینو در این دهه نیز با توجه به کارنامه خود روند نزولی پیدا کرد. حضور در فیلم تلویزیونی تو جک را نمیشناسی (۲۰۱۰) ساخته بری لوینسون در نقش جک کورکیان بهترین دستاورد مهم پاچینو در در این دهه بود که وی توانست همه جوایز تلویزیونی از جمله ایمی و گلدن گلاب بهترین بازیگر نقش اول مرد سریال یا فیلم تلویزیونی را بدست آورد. او در مقام کارگردانی سومین فیلم خود را در ژانر مستند و نمایش در سال (۲۰۱۱) با نام سالومه ساخت که برگزارکنندگان جشنواره فیلم ونیز با اعطای جایزه افتخار فیلمساز ژیگر لوکولتر از آل پاچینو تقدیر کردند. این فیلم مستند/داستانی بر اساس نمایشنامه سالومه اسکار وایلد ساخته شده که روایتی از کتاب مقدس دربارهٔ سالومه و هرود، حاکم یهودیه است. پاچینو در همین سال مدال ملی هنر را از دستان باراک اوباما دریافت کرد. آل پاچینو در سالهای (۲۰۱۴) و (۲۰۱۵) در فیلمهای دنی کالینز و منگلهورندر نقش دو شخصیت ظاهر شد.
سبک بازی
پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژهای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی میتواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه میسازد. صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی میکند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند. کمتر بازیگری در سینمای جهان میتوان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده ۲ اوج بازی وی با چشمهایش بهشمار میرود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنههای جاودانهای را در تاریخ سینمای جهان خلق کردهاست. بهعنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدرخوانده ۱، استعداد بی نظیرش را به نمایش میگذارد. در فیلم بوی خوش ز شاهد یک شاهکار در عرصه بازیگری هستیم. نقشی که از آن به عنوان یکی از بیادماندنیترین نقشهای تاریخ سینما یاد میشود. آل پاچینو همواره مورد ستایش منتقدین و مخاطبین قرار دارد و اکثر نقشهایش از زیباترین و ماندگارترینهای تاریخ سینما بهشمار میرود. امروزه پاچینو، در کنار رابرت دنیرو، جک نیکلسون و داستین هافمن به عنوان بزرگان بازیگری در سینمای مدرن شناخته میشوند.
پاچینو تاکنون ازدواج نکردهاست اما سه فرزند به او منسوب است که یکی از آنان دختری به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین سالهاش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، «جن ترنت»، به دنیا آمد و دو فرزند دیگر دوقلوهایی با نامهای انتون و اولیویا هستند (متولد ۲۰۰۱) که آنها نیز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با بورلی دی آنجلو بودند. همچنین در مصاحبهای اینگونه از روزهای مدرسه و سپس جوانی میگوید: «معلمهای من در مدرسه همیشه میگفتند: «آل پاکانی»، «پاکانو». و من میگفتم: “نه، پاچینو” و میگفتم: “چ، چینو، پاچینو.”». «شاید تنها چیزی که واقعاً در مدرسه یادگرفتم اسم خودم بود.» اولین کسی که اسمم را درست تلفظ کرد لی استراسبرگ بود. هنگامی که برای اولین بار در کلاس بازیگری ام اسمم را صحیح تلفظ کرد گفتم: “از این یارو خوشم می آد!” در کنار بازیگری در سینما، وی در عرصه نمایشی نیز فعالیت دارد. آلپاچینو همچنین از طرفداران شکسپیر بوده و نمایشی با نام در جستجوی ریچارد را که شکسپیر نوشته، کارگردانی کردهاست.
سخنان و نظرات پاچینو
«مایکل کورلئونه در فیلم پدرخوانده مشکلترین نقشی بود که بازی کردهام. من او را بهعنوان یک گنگستر نمیدیدم؛ احساس میکردم قدرت او در کیفیت معماگونه نهفته بود. متأسفانه استودیو نمیتوانست این مسئله را در ابتدا ببیند و درصدد بودند که من را اخراج کنند و هیچ فرد دیگری بهجز فرانسیس فورد کاپولا مرا برای این نقش نمیخواست.»
«مردم فکر میکنند بین من و رابرت دنیرو رقابت وجود دارد. من میدانم که بابی (نام مستعار دنیرو) خیلی خوب است. او برای من یک دوست است و ما با هم نکات مشترک زیادی داریم. من عاشق نقشهای کمدی او هستم؛ او واقعاً یک نابغه است.
آثار
جوایز
-
گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای سرپیکو (1974)
-
گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بوی خوش یک زن (1993)
-
اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بوی خوش یک زن (1993)
-
بفتا بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بعد از ظهر سگی (1976)